گرفته شده از سایت ایصالت .
سالروز استقلال افغانستان مبارگ باد
انسان از همان لحظه که تصمیم می گیرد آزاد باشد، آزاد است . . .
خوشا آنان که با عزت ز گیتی
بساط خویش بر چیدند و رفتند
برای خفظ ی استقلال کشور
شهادت را پسند یدند و رفتند.
افغانستان در روز بیست و هشت اسد، سال دوازده نود و هشت هجری شمسی پس از استرداد به عنوان یک کشور مستقل در منطقه و جهان قد علم کرد اما از همان لحظه تولد مورد توجه قدرت های بزرگ جهانی قرار گرفت. دوران پس از استقلال دوران پر از التهاب برای ملت و دولت ها رقم خورد. در این دوران اگرچه سایه استعمار انگلیس از سر کشور برداشته شد اما دست های استعمار هرگز از مداخله در امور مختلف افغانستان کوتاه نشد. امروز پس از گذشت بیش از نو دهه از استرداد افغانستان، کشور هنوز توسط نقشه های شیطانی ابرقدرت ها به این سو و آن سو کشیده می شود و به زعم بسیاری ها افغانستان به معنای واقعی کلمه هنوز یک کشور مستقل نیست. افغانستان با امریکا پیمان امنیتی امضا کرده است و قرار است متحد استراتژیک کابل در مقابل تهدیدات خارجی در کنار افغانستان بایستد و در مبارزه با تروریزم و بازسازی افغانستان همکاری مالی و تجهیزاتی کند اما کشورهنوز در تنشج داخلی، جنگ با تروریزم و مداخله منطقوی مواجه است و نیروهای خارجی نقش تماشاگر را دارد و دولت آمریکا در تجهیز و مسلح سازی نیروهای مسلح کشور علاقه ندارد و از جانب دیگر با موجودیت پنجاه کشور و حضور فزیکی قوای انگلیس در افغانستان چگونه میتوانیم ادعای استقلال و آزادی نماییم؟؟؟ امریکا نه تنها تمایلی به تجهیز قوای امنیتی ندارد که خود با کشتار افراد ملکی و حمایت مخفیانه از گروه های تروریستی برای افغانستان درد سرساز شده است.
با وجود این همه مصیبت ها روز استرداد استقلال کشور را برای آنانیکه هنوز برای خوشبختی وطن، سعادت مردم و آزادی حقیقی کشور ما افغانستان تلاش دارند و خدمتگار مردم و میهن اند صمیمانه تبریک و تهنیت میگویم.
مردم افغانستان بیگانه ستیز اند
اندیشمندی میفرمود: آزادی نه تنها بی بها نیست بلکه کالای بسیار بسیار ارزشمندی است که در طول تاریخ، مفت و ارزان به چنگ هیچ کس نیامده است.
ما اگر خیزیم بنائ ظلم را ویران کنیم
قصر ارتجاع را با خاک یکسان کنیم
ما همه مجنونیم و آزادی لیلای ماست
جان و تن خود فدای عاشق جانان کنیم.
مردم افغانستان در طول تاریخ همواره مردمانی بیگانه ستیز بوده و با سنت های اجتماعی و اعتقادی که این مردم سخت به آن معتقد و پابند هستند، مقابله با تجاوزگران، مهم ترین ویژگی ساکنان کشور را شکل میدهد.
در منابع تاریخی گفته میشود، روحیه سلحشوری و مقابله با تجاوزگری از گذشتههای بسیار دور در فرهنگ و باور مردم وجود داشته است.
مردمان این مرز و بوم به عنوان بخشی از سرزمین یک امپراتوری بزرگ شرقی، حدود سه صد و سی سال قبل از میلاد مسیح، اسکندر مقدونی مبارزه کردند و به عنوان بخش مهمی از سرزمین خراسان بزرگ در دوره اسلامی، علیه ستمگران اموی و عباسی نزدیک به یک قرن پیکار کردند.
ساکنان افغانستان همچنین در قرن های سیزدهم، چهاردهم و شانزدهم علیه چنگیزیان و اعقاب آنها جنگیدند و خسارات جبران ناپذیری را متحمل شدند. این مرد سلحشور در قرنهای نوزده، بیست و بیست یک به میدانهای نبرد شتافته اند و رشادت و قهرمانی های ماندگاری از خود بجا گذاشته اند.
در دوران استعمار اروپایی و سلطه انگلیس ها بر شبه قاره هند و تجاوز آنها به افغانستان، مردم این سرزمین تا کسب استقلال سیاسی مبارزه کردند. این مبارزه در پرتو نهضت استقلال در سه جنگ بزرگ ضد استعماری، علیه امپراتوری انگلیس که در قلمرو آن آفتاب غروب نمی کرد، تبلور یافت.
در سال دوازده نود و هشت خورشیدی، امان الله خان، یک روز پس از قتل پدرش سلطنت خود را با اعلام استقلال افغانستان آغاز کرد و در یک سخنرانی عمومی در کابل گفت: «ای ملت معظم افغانستان! من هنگام شهادت پدر، وکالت سلطنت را در کابل داشتم و اکنون به اصالت آن بار سنگین امانت را متوکلاً و معتصماً بالله به عهده گرفتم. وقتی که ملت بزرگ من تاج پادشاهی را بر سر من نهاد، من عهد بستم که بایستی دولت افغانستان مانند سایر قدرت های مستقل جهان در داخل و خارج کشور آزاد و مستقل باشد. ملت افغانستان در داخل کشور آزادی کامل داشته و از هر گونه تجاوز و ظلمی محفوظ و مردم فقط باید مطیع قانون باشند و بس.
اکنون این مردم با شهامت با تروریزم و افراطگرایی دست و پنجه نرم می کنند و مردم باشهامت ما سوگند خورده اند تا تروریزم بین المللی را با حمایه منطقوی آن نابود و بار دیگر با افتخار و سربلندی زندگی نماید.
اعلام استقلال ملی
سری که هوای خدمت به وطن در آن نیست، نیست شود، تنی که فقط آسایش خود را می پسندد نابود گردد، قلبی که برای وطن نمی تپد همان بهتر که هرگز نتپد. . .
وطن ای زادگاه مردی مردان
تو مسکن و تو ماوایی د لیران
به روز رزم و پیکاردرنبرد گاه
لبیک گفته بخواست توشهیدان.
شاه امانالله، خطابه های پی در پی ضد انگلیسی را در محضر شهریان کابل و طبقات و اقشار مختلف مردم ایراد میکرد و با استقبال بیدریغ توده های مردم مواجه می گردید. در یکی از این خطابه ها شاه امان الله در مسجد عیدگاه گفت
"ای مردم شجاع و با ایمان افغان! ای شیرمردان! حکومت برتانیه فریبکارانه و بیشرمانه دو مراتبه کشور محبوب ما را مورد حمله قرار داد و پنجه کثیف شان را در منطقه فرو میبرند و میخواهند کشورما را که آباء و اجداد ما در آن دفن شده مضحل سازند، عزت و آبرو وهم شخصیت و خصلت افغانی ما را نابود سازند، آزادی و خوشبختی ما را از بین ببرند. . . بیانیههای شدید شاه، محبوبیت او را درمیان مردم توسعه و تحکیم بخشید. روز بعد هزاران نفر از شهریان کابل باشاگردان مکتب حبیبیه در مقابل سفارت انگلیس به مظاهره پرداخته و شعارهای ضد انگلیس می دادند.
پس از کشته شدن امیر حبیب الله، امان الله خان در بعد از ظهر روز جمعه در مقابل قصر سلام خانه در کابل برای سربازان خود سخنرانی کرد. امان الله خان در این سخنرانی با اعلام آزادی و استقلال افغانستان، تمام پیمان های گذشته با دولت انگلیس را لغو کرد. چند روز بعد در تاریخ نهم حوت سال ۱۲۹۷ در مسجد "عیدگاه" کابل در حضور رجال مهم مملکتی و اهالی شهر مراسم تاج گذاری رسمی صورت گرفت و امان الله خان به عنوان وارث قانونی و بر حق تاج و تخت پادشاه افغانستان شناخته شد.
نامه آزادی به سران جهان
آزادی عبارت است از دست زدن به هر کاری که به وسیله قوانین موضوعهٔ حکومتی که تفکیک قوا در آن بهحقیقت پیوسته است، منع نشده باشد. حکومتی که در آن قانون را هیئت مقننه تدوین، قوه مجریه بصورت مجزا اجرا و قوه قضاییهٔ مستقلی آن را قضاوت می کند. . شارل.
امیر از تاریخ گلگون نوشتند
به دنیا نامه ی با خون نوشتند
به ترک و ازبک و تاجیک وطن
به هزاره و بر پشتون نوشتند.
امان الله خان بعد از اعلام رسمی پادشاهی خود، اعلامیه مفصلی را در سراسر افغانستان چاپ و منتشر کرد و در این بیانیه که اولین سند رسمی اعلام استقلال افغانستان به شمار میرود، استقلال و حاکمیت آزادانه افغانستان را اعلام کرد.
بعد از مدت کوتاهی که امان الله خان به اوضاع مسلط شد، نامه ای برای لارد چلسفورد نایب السلطنه هند فرستاد و ضمن اعلام پادشاهی خود و استقلال افغانستان، برای امضای قرارداد جدید بین افغانستان و انگلیس ابراز آمادگی نمود.
چند روز بعد نامه دیگری با امضای محمود طرزی مسئول روابط خارجی افغانستان به مقامات انگلیسی فرستاده شد. طرزی در این نامه مقامات انگلیسی را از تشکیل وزارت خارجه افغانستان به سر پرستی خود مطلع ساخت و به همین ترتیب به مقامات، روسیه، جاپان، آمریکا، ایران، فرانسه و ترکیه نیز نامه هایی فرستاد و به کشورهای مذکور از استقلال افغانستان خبر داد.
تشکیل وزارت خارجه، بلافاصله پس از نشستن امان الله خان به تخت پادشاهی، خود نشانه تصمیم بی چون و چرای امان الله خان برای دستیابی به استقلال کامل افغانستان بود. امان الله خان بدون اینکه از جواب دولت انگلیس مطلع شود، استقلال کامل افغانستان را به صورت یک جانبه اعلام کرد و به این ترتیب آمادگی خویش را برای مقابله با انگلیس آشکار ساخت. در تاریخ سیزده اپریل، امان الله خان در کابل در حضور درباریان و جمعی از مردم، بار دیگر در رابطه با اعلام استقلال افغانستان سخنرانی کرد. امانالله خان در این سخنرانی که سفیر انگلیس نیز در آن حضور داشت گفت: "من خود و مملکتم را از نگاه داخلی و خارجی کاملا آزاد و مستقل و خود مختار اعلام نموده ام. مملکت من از این به بعد مانند سایر ممالک و قدرتهای جهان، مستقل خواهد بود. به هیچ قدرت خارجی به اندازه مویی هم اجازه داده نخواهد شد که در مسائل داخلی و خارجی ما مداخله نماید و اگر کسی خواسته باشد به این امر دست زند گردنش را با این شمشیر خواهم زد. "سپس امان الله خان رو به سوی نماینده انگلیس در کابل کرد و گفت: او (ای) سفیر آنچه من گفتم فهمیدی؟ و سفیر پاسخ داد: بلی.
جرگه بزرگ ملی
بسیاری از سیاستمداران این مطلب را به خوبی می دانند كه هیچ ملتی نباید آزاد باشد، مگر آنگاه كه شایستگی نگهداری و اجرای این آزادی را داشته باشد. این اندرز مانند دیوانه ی در یك داستان كهن است كه تصمیم گرفته بود در آب نرود، مگر آنگاه كه شنا كردن را آموخته باشد. مكولی.
خدا یا ایندم آبادی به او ده
سراسر خوشی و شادی به او ده
سخاوت کن بروی پاک قرآن
صفا و صلح و آزادی به او ده.
امان الله خان پس از مشورت با همکاران خود، تصمیم گرفت که یک جرگه بزرگ ملی تشکیل دهد. امان الله خان در این جرگه سخنرانی بسیار حماسی ایراد نموده و اعلام کرد: وقت آن رسیده است که مردم افغانستان برعلیه دولت بریتانیا قیام نمایند. هنوز چند روز از پایان جلسه لویه جرگه نگذشته بود که نامه نایب السلطنه در جواب نامه امان الله خان به کابل رسید. در این نامه از شناسایی استقلال افغانستان سخنی به میان نیامده بود و تنها به روابط بر اساس قراردادهای قبلی اشاره شده بود. امان الله خان به این نتیجه رسید که انگلیس از طریق دیپلماتیک استقلال افغانستان را به رسمیت نمی شناسند، بنا بر این علیه نیروهای انگلیسی اعلام جهاد کرد. وی اقدام به بسیج همگانی مردم کرده و دستور اعزام نیرو به جبهه ها را صادر کرد و اقشار مختلف مردم افغانستان، با شور و شوق برای رفتن به جبهه ها به جوش و خروش افتادند. بعد از بسیج مردم و اعزام یک هیئت دیپلماتیک به روسیه و کشورهای اروپایی جهت معرفی افغانستان به عنوان یک کشور مستقل، نیروهای نظامی افغانستان از 3 جبهه مختلف به مناطق مرزی اعزام شدند تا به برقراری امنیت مرزها بپردازند و در صورت لزوم با متجاوزین برخورد نمایند.
هنوز نیروهای نظامی به طور کامل در مرزها مستقر نشده بودند، که جنگ در منطقه شرقی آغاز شد و صالح محمد خان قبل از آن که دولت افغانستان به شکل رسمی اعلام جنگ کند، بدون هماهنگی با مرکز و سایر جبهات در سیزده ثور دوازده نود و هشت شمسی - جنگ را آغاز کرد. پس از حمله نیروهای افغانسان، انگلیسی ها هفت روز بعد از زمین و هوا عملیات تهاجمی خود را آغاز کردند که در اثر بمباران هوایی یکصد و بیست نفر از اهالی منطقه کشته شدند و سپه سالار محمد صالح خان نیز زخمی شد و جبهه جنگ را ترک کرد و در نتیجه انگلیسی ها وارد خاک افغانستان شدند و منطقه دکه را اشغال کردند. در این جنگ بیش از چهار صد سرباز افغانستان نیز کشته شدند و جنگ سوم افغان و انگلیس این گونه آغاز شد.
نظرات شما عزیزان: